به احترام غم مادرت بیا مهدی(عج)
به قدر عمر کم مادرت بیا مهدی(عج)
به چادری که شده پرچم عزاداری
به پرچم علم مادرت بیا مهدی(عج)
.
.
.
مهدی(عج) جان بیا...



 


تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393برچسب:, | 18:20 | نویسنده : عرفان |



تاريخ : پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, | 1:36 | نویسنده : عرفان |

به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، شاید شما هم یادتان بیاید، چند سال پیش، وقتی یک دختر بی‌حجاب در خیابان می‌دیدید، کلی تعجب می‌کردید و آن روز در خانه فقط حرف از آن بود و حجاب و... چه‌قدر زود آن دوران گذشت و جای ما با آن‌ها عوض شد!

 

چه‌قدر زود همه چیز را فراموش کردیم، شعارهای دبستانیمان را: «زن در حجاب چون گوهری است در صدف.» شعرهای کتاب‌ها: «ای زن به تو از فاطمه(س) این‌گونه خطاب است، ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است.» نوشته‌های روی دیوارها: «نکند خون شهدا فرش راه ما شود.. و...

 

گفتم شهید! یعنی اگر شهدا زنده بودند و این چیزها را می‌دیدند، چه می‌کردند؟! مگر در ظاهر، غیر از این بود که برای گرفتن مرزها و پس گرفتن شهرهایمان رفتند، اما آیا واقعاً هدفشان این بود؟

 

تو ای خواهرم! حجاب تو کوبنده‌تر از خون سرخ من است.

 

شهید ابوالفضل سنگ‌ تراشان

خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می‌کشید.

 

حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب، دشمن را می‌بینی و دشمن تو را نمی‌بیند.

 

سردار شهید رحیم آنجفی

شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی‏ معنویت و صفا می‏کشاند.

 

شهید علی رضائیان

خواهرانم!در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید، زهراگونه زندگی کنید.

 



تاريخ : پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, | 1:29 | نویسنده : عرفان |

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی «عج»

 

دیگر شده ام دچار وسواس، بیا

بد جور به عصر جمعه حساس، بیا

گفتی به عموی خود ارادت داری

این بار قسم به دست عباس، بیا ...

 


تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, | 18:43 | نویسنده : عرفان |

 چه عجب ...

 

 

 همه با سلام آغاز میکنند ولی انگار آغاز آشنایی ما با خداحافظ بوده است

 

 حتی یک لحظه قبل از رفتنت را در یاد هیچ کس نیست ...

 

 نمی دانم !!

 

 نمی دانم وقتی زمان می گذرد سهمم از بی تو بودن بیشتر می شود

 

 یا به تو نزدیک تر می شوم

 

 خدا کند به اندازه یک سلام وقت بماند !!!!!

 

 کاش میشد ببینمت ...

 

http://axgig.com/images/54189528490296440494.jpg



تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, | 18:39 | نویسنده : عرفان |



 

 

«أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج» بهترين عمل، انتظار آمدن حضرت مهدي عليه السلام است

هر جمعه می گوییم برای ظهورش صلوات - کاش این جمعه بگوییم به یمن حضورش صلوات

کاش از قلبم به قلبش راه داشت،کاش زهرا(س)هم زیارتگاه داشت 

 

 



تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, | 18:27 | نویسنده : عرفان |



 

 

20 عمل توصیه شده برای خشنودی امام زمان علیه السلام 

 

 

1 – کمک و صدقه به محرومین به نیت سلامتی و دور کردن غم واندوه از حضرت

2 – نماز اول وقت باعث خوشحالی حضرت میشود و بهتر از آن این که ثواب

آن را به خود ایشان تقدیم کنید

3 – صلوات فرستادن زیباترین هدیه است به همراه عجل فرجهم

مثلا روزی 100 مرتبه

4 --  تلاوت قرآن به خصوص سوره های یس ؛ نباء ؛ عصر ؛ واقعه و ملک بعد

از نمازو تقدیم به اموات شیعیان حضرت که وارثی ندارند .

5 – به نیابت از حضرت  به حج و زیارت ائمه اطهار ( علیهم السلام )

بروید و یا دیگران را به زیارت بفرستید

6 --  به والدین خود خدمت کنید مطمئن باشید قلب حضرت را خشنود کرده اید

7 – در فراق جدائی حضرت دعای ندبه ( صبح جمعه ) و دعای غیبت حضرت

( اللهم عرفنی نفسک ... ) را بعد از نماز عصر روز جمعه  بخوانید

8 –  عمل به تاکید خود حضرت به مومنین در خواندن نماز شب ؛ زیارت عاشورا

و زیارت جامعه کبیره

9 – خواندن نماز امام زمان علیه السلام در هر زمان و مکان

( جهت نحوه خواندن به مفاتیح مراجعه شود )

10 – احترام و خدمت به سادات و دوستان حضرت به نیت خشنودی حضرت

11 – بعد از هر نماز برای فرج حضرت بسیار دعا کنید حتی با گفتن دعای

اللهم عجل لولیک الفرج

12 – اشاعه فرهنگ شناخت حضرت بین دوستان با بیان فضائل آقا هر کس بر

اساس توانایی خود

( برگزاری مراسم اهل بیت علیهم السلام ؛ مداحی ؛ نوشتن کتاب ؛ شعر و ...... )

13 – اگر حاجتی دارید خالصانه با حضور قلب زیارت آل یاسین و نماز استغاثه

به حضرت را بخوانید بهترین وقت سفارش شده وقت سحر روز جمعه

( جهت نحوه خواندن به مفاتیح مراجعه شود )

14 – همواره یاد و انتظار ظهور آن بزرگوار را با دعا در خود تقویت و از پروردگار

توفیق معرفت بیشتر به حضرت را درخواست کنید

15 – گریستن و گریاندن در فراق آن امام همام به خصوص مظلومیت جدش

حضرت سیدالشهدا علیه السلام و عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها

16 – خواندن دعای عهد و پیمان بستن با حضرت

17 – همواره دشمنان حضرت و جد مظلومشان را لعن و نفرین کنید

18 – دوری از گناهان که هر چه از آنها دور شوید به حضرت نزدیک تر میشوید

19 – خواندن دعای توسل و شفیع قرار دادن ایشان نزد خداوند و همچنین

خواندن دعای غریق ( مثلا در قنوت )

20 – از فقرا ؛ بیماران و خانواده های بی پناه غافل نشوید ؛ با آنها نشست و برخاست

کنید و تا حد توان مشکلاتشان را حل نمائید .

....................

منبع: فصل انتظار 

 





تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, | 18:23 | نویسنده : عرفان |


از ماموریت که برگشت ، خوشحال بود. پرسید:

راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها


چه فایده ای دارد ؟ " ابلیس جواب داد :

امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهدشد ؛

اینها که گناه می کنند ، امامشان دیرتر می آید ....
 

 



تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1393برچسب:, | 12:25 | نویسنده : عرفان |
«م»

نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رمز مكتوم مبین عالم امكان و مظهر عظیم معنای اسم اعظم است. نام جمیلش مایة امید منتظران منجی است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتدای مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آن‌هاست. جمعه‌ها به میمنت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه مقامی مضاعف در میان ایّام می‌یابد. مهدی فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسیح، محی است.

او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون این محبوبِ محجوب از مردمك‌ها می‌باشند. موعودی كه در موعد میعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معیار مراتب مردم در میقات میثاق، مسابقه در معرفت محمد صلی الله علیه و آله و آل وی بود چرا كه آنان مركب و میزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهی آنان است و حل مسایل و مشكلات مسیر قرب با تأسی به مسلك و مرام آنان میسر است. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منجی مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منیر مهربانی، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آیة تطهیر.

مولایی كه مشتاقان ملاقاتش به امید مژدة مقدم آن منصور مكی و مدنی با مرارت و ملال دنیا مبارزه می‌كنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندی درگاهش را در میان مخلوقات به گردن می‌آویزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، برای مسلمانان معصیت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مینو. منتظران، ماهی امیدشان را با ماء جاری از مژگان زنده نگاه می‌دارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت می‌نمایند.

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مجدِّد احكام معطّل الهی، تمنای مستجاب تمام مستضعفان. پیام‌آور مسرّت برای امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معانی و متصل كنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ایمان، مرداب مرگبار مادیات را متحرّك می‌سازد و شمیم معطرمعنویت و معصومیت را در مجاری زمین می‌پراكند.


«ه‍ »
الهی! سایه هلاكت و  همدم گناه و هراس هولناك هوی و هوس، اهالی جهان را احاطه كرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بی هدفی از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سیاه شهر، تنها هالة نور هلال تهلیل، پناه نگاه‌های اهل هُدی است. فقیه شهر، هادی راهیان نور به سوی هدف آن سهی سرو است تا راه نهضت مهر و تطهیر، هموار شود. بارالها! آیا هنوز هنگام آن نیست كه هاتف لاهوتی، آمدن گوهر و هستة مركزی هستی را نوید دهد تا گل همیشه بهار هاشمی و نوبهار حُسن اهل بیت علیهم السلام، تا بهشت بی انتهای مهربانی راهنمایمان باشد؟


تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |
  این جمله معروف از حضرت زین العابدین علیه السلام است: ای كاش مادر مرا نمی زائید، وقتی بود كه چشمش به همسر جوانش افتاد كه فرزندش حضرت باقرالعلوم علیه السلام را كه دو ساله بود در بغل داشت و چادر او آنقدر كوچك بود كه اگر می خواست خود را بپوشاند، آفتاب صورت فرزند را می سوزاند و اگر می خواست فرزند را زیر چادر برد، نمی توانست خود را كامل بپوشاند، این بود كه حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی كشید و فرمود: ای كاش مادر مرا نمی زائید و این روز را نمی دیدم. خواهرم بیا از كربلا آن دانشگاه بزرگ جهان، درس حجاب و عفت و حیا بگیر، بیا از كربلا فقط درس گریه نگیریم بلكه آنچه سیدالشهداء علیه السلام در آن دانشگاه بزرگ، تدریس فرموده نیز بیاموزیم.

ستون های حجاب

پوششی که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی اعلام کرده است یک عمل ظاهری و گسسته از پایه ها و فرهنگ اسلام نیست بلکه حجاب خیمه عفاف بانوانی است که آن را بر پایه های خود استوار کرده اند و چناچه این پایه ها در وجود هر خانمی بوجود آید حجاب دینی او به طور طبیعی شکل خواهد گرفت در غیر اینصورت به عنوان یک عمل خشک فیزیکی مطرح خواهد بود که همواره در معرض تزلزل است.

١- ایمان به خدا وآخرت:
ایمان به خدا و ترس از آخرت از مهمترین پایه های حجاببه شمار می رود. وقتی زن به خدای تعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد که احکامی که برای انسان تشریح کرده است ،بدون نقص و مفید است و همچنین باور کند کهبی توجهی به احکام خدای بزرگ خزلان دنیا و عذاب آخرت را به همراه دارد از حکم الهی استقبال می کند.امیرمومنان علی(ع) فرموده است: «انسان به وسیله ایمان به کارهای خوب رهنمون می شود.»
 
٢-آگاهی
شناخت سیمای زن ، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن از جمله پایه های مستحکم پوشش دینی است . وقتی خانمی به سوال خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد پایۀ حجاب دینی درون او شکل می گیرد و این آگاهی به عمل او معنا و ارزش و دوام می بخشد . انسان تا به آثار مثبت کاری پی نبرده باشد ، به انجام آن راغب نخواهد بود اما با آگاهی از آثار مثبت آن را با علاقه به دنبال تحقق آن حرکت میکند. به عنوان مثال اگر انسان به فوائد باران آگاهی نداشته باشد باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمی پندارند اما وقتی بداند حیات به باران نیازمند است به آن علاقه مند می شود.

وقتی زن به آثار و برکات حجاب آگایابد نه تنها از آن احساس سنگینی نمی کند بلکه از آن استقبال نیز میکند و وسوسه های شیطانی را به هیچ می انگارد . شناخت آثار زیانبار خودنمایی و جلوه گری های زن و تاثیرات نامطلوبی که بر جنس مخالف می گذارد مکمل آگاهی هایی است که به آن اشاره کردیم..

خواهرم ! حجاب باله های شنا بسوی سرچشمۀ هستی است و پوشش های مهیج وزنه های سنگینی است که زن را غریق ژرفای مهیب دنیا خواهد کرد . نمونه های به حق پیوسته فرشته های حجاب را مشاهده کن که چگونه بر اجساد کنیزکان شیطان نگاه هائی عبرت آمیز دارند و بر هدایت خویش دل به سپاس حق مشغول ساخته اند .

٣-تقوا:
پرهیز کاری یکی دیگراز پایه های حجاب اسلامی است.تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه قوی در قلب خانمی شکل نگیرد،لباس تقوا در بر نخواهد کرد.ایمان بدون تقوا انسان را به سر منزل مقصود نخواهد رساند.حضرت علی(ع) می فرماید: « ایمان بدون تقوا سودی نمی بخشد.»و در حدیثی دیگر فرموده اند: «شرفی بالاتر از تقوا نیست.»تحصیل تقوادر گروه علم و عمل به معارف الهی ،قرائت آیات و روایات ،محاسبه ی نفس و استمداد از خداوند و توسل به پیامبر و اهل بیت مطهراواست.

خواهرم ! تقوای الهی را به کام جان خود ریز تا عالم جانت گلستان گل های طاعت و تسلیم گردد و خیمه حجابت را برافراشته دار تا حافظ گلستان ارزشهایت شود .


پی نوشت :
حیا
زنان نمونه
فلسفه حجاب
تفسیر نور (سوره نور)
نظام خانواده در اسلام
زن درآیینه جمال و جلال
نظام حقوق زن در اسلام
زنان در حكومت امام زمان (ع)
درآمدى برشناخت مسایل زنان
جایگاه زنان پیامبر(ص) در صدر اسلام
تفسیر سوره نور (استاد مرتضی مطهری)



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |

در تقویم انتظار ، همه فصلها از عطر بهارى مهدى ( عج) متبرك است .

نوروز منتظران روزى است كه از شب نیمه شعبان آغاز مى شود .

انتظار، فاصله اى است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور .

بهار، همه طراوتش را مدیون یك گل است: گل زیباى نرگس .

اگر سختى زمستان غیبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت .

خانه تكانى ، رسم قدیمى همه منتظران بهار است . بهار مهدى ( عج) از راه مى رسد، خانه تكانى دل ها را فراموش نكنیم .

بهترین هدیه اى كه مى توان براى گلدان شكسته قلب منتظران خرید ، یك شاخه گل نرگس است .

جمعه ها كافى نیست ، هر روز سهمى را به امام زمان ( عج) اختصاص بدهیم .

منتظران واقعى به اشك و آه و دعا اكتفا نمى كنند .                      

نیمه هاى شعبان مى آیند و مى روند ، حیف است اگر فقط با نقل و مشكلات و شیرینى برگزارش كنیم .

كم لطفى مهمان است بر سر سفره بنشیند و صاحبخانه را نشناسد ، حتى اگر او را نبیند .

امام زمان ( عج) بیشتر از آن به گردن شیعه حق دارند كه فقط نیمه هاى شعبان به یادشان بیفتیم .

اگر خورشید از چشم ما پنهان مانده است، تقصیر ابرها نیست، چشمان ما باران نخورده است .

حتى اگر امام از چشم ما غایب باشد ، باز هم ما از چشم او غایب نیستیم .

اى كاش روزهاى « غفلات » ما از شبهاى « غیبت » او طولانى تر نبود .

مبادا فقط وقتى همه درها به رویمان بسته شد، در خانه امام زمان ( عج) را بزنیم .

مكه با همه« صفا » یى كه دارد، بى گل روى مهدى ( عج) بى « صفا » است .

هر دستى در آرزوى بوسیدن حجرالاسود است، حجرالاسود در آرزوى بوسیدن دست مهدى ( عج) است .

منتظرتر از امام زمان ( عج) سراغ داریم ؟ هزار و اندی سال در انتظار!

دلنشین ترین اشعار در دیوان انتظار، سروده د لسپرده ترین شاعران است، آنها كه دل به حضرت مهدى ( عج) سپرده اند .

نماز هیچ مامومى بى امام اقامه نمى شود ، ما چند ركعت را به امام خویش اقتدا كرده ایم ؟

دیر و زودش مصلحت است، اما هیچ عریضه اى بى جواب نمى ماند .



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |
در انشقاق عرش، از روزن هاى گشاده به سمت فرش، رحمت خداوندى بر انسان نازل شد . عرشیان گلى از باغستان خدا هدیه فرشیان كردند. و هنوز فرشیان عطر آن گل را در مشام خود دارند و هر جا كه آفتاب بر آن بتابد و باران بر آن ببارد، عطر آن گل را فرایاد مى آورند.انتظار، خیرگى چشمهاى زمینیان است؛ شاید به آن روزن هاى كه عرش گشوده است. چشم دوختن به آن خورشیدى است كه از روزنه در تابش است و انوار بهشتى بر زمین مى افشاند، اما ...

اما انسان آنچه را كه باید ، از عرش ستانده است. كه انسان خواستنى ترین گلهاى بهشتى را با عمیق ترین نیاز دلش چیده است و زمین بارها و بارها در گلبارانى بهشت و بهشتیان مطهر شده است. و چنین است كه خورشید زمین ، در زمین مى خرامد و هواى زمین را ، ذرات زمین را ، منور مى كند. و زمینیان ، شگفتا كه سالهاى دیر و دور را در این نورانى ترین لحظه هاى رب العرش زیسته اند و باز چشم به آسمان دارند . اما...

اما آسمان بار امانتهاى خود را بر دوش احسن الخالقین نهاده و سبك شده است ، آنسان سبك كه پرنده در پروازش .

همه تقدیس خداوندى بر خاك نازل شده است. پیامبران همه از عرش بر زمین گام نهاده اند. مشتى خاك را مگر خدا برنگرفت و بر وى ندمید؟ بر دمید تا خاك ، انسان شد. و مگر مشتى خاك و گل انسان را نگذاشتند كه سالهاى سال، در انتظار در تابش خورشید بماند؟ ... بماند ... بماند...

شاید از همان است كه انتظار شیوه انسان شده است؛ خیره شدن به ابعاد كهكشانها، تا آن انفجار بزرگ آغاز شود و نور عظیم پدید آید ... اما...

اما نور عظیم این بار نه از مشرق آسمان كه از مشرق زمین پدیدار خواهد شد... زمینى كه خدایش ، مهبط احسن الخالقین اش خواست. كه بهشت گنجایش حجم این انتظار را نداشت، كه آسمان توان بركشیدن بار انتظار را نداشت، كه سینه انسان را گشوده بودند تا انتظارش بیاموزند. و اگر زمین ، روزى مطلع خورشید خواهد بود، هم از آن روست كه انسان به جستجوى خود برآید و بداندكه باید... باید در همین نزدیكى ها باشد. اگر خدا از رگ گردن به او نزدیكتر است ، امام( ع) در منظر دو نگاهش است. اگر سر فرود آرد از خیرگى ، و خویش را در صیقل زمین بنگرد. امام( ع) همین نزدیكى هاست.

وقتى كه عود بسوزانى تا سرایت معطر شود، وقتى كه قرآن بخوانى تا روحت مطهر شود... چون نسیمى بر خانه ات مى گذرد و درصمیم خلوت ملكوتى ات انباز مى شود.   

واى اگر بدانیم ... اگر بدانیم كه غفلت ، گوش هوش ما را كر كرده است ! اگر بدانیم كه كور شده ایم از بس كه بر پرتوهاى كاذب امید بسته ایم . اگر بدانیم و بخواهیم . امام( ع) مى آید، از همین روبروى ما، از همین در، از همان سمتى كه باران مى چكد و نسیم مى وزد وگل عطر مى افشاند. از همان گلدست هاى كه الله اكبر مى شكفد ، ما را نگاه مى كند، انگار ... انگار همین حالاست كه سینه فشرده شود و دیگر جایى براى قلب متورم و ملتهب انسان باقى نماند.

باشد... یا الله بگوییم و قلبهایمان را در مشتهایمان بگیریم، رو به آن سمت ره بپوییم . نترسیم از سمومى كه بر ما خواهند وزید.

نترسیم از تردد ماهوار ههایى كه راه را بر نگاه حسرتمان مى بندند. نترسیم از امواجى كه بر تارهاى شعورمان رله مى شوند... اوج بگیریم. از فراز گردنه ملكوت ، زمین را تماشا كنیم . اگر آن نقطه سبز، سبزترین سبز را دیدیم و هوایش را حس كردیم و در حافظه مان نفس كشیدیم ، بدانیم كه پیدا كرده ایم آن یعسوب المتقین و عزالموحدین را .

السلام علیك یا سبیل الله السلام علیك یا نورالله الذى لایطفى میثاقى لدیك اذ انت نظام الدین و خداوند با ظهور آخرین خلیفه خود بر زمین، آزمون آخرین بشر را آغاز خواهد كرد.

یا رب العالمین و اظهر كلمتك التامة و مغیبك فى ارضك باید كه رجعتى به قلبهامان بكنیم . از سلامتشان بپرسیم. ست بكشیم و جنس قلبهایمان را بدانیم. كه خداوند ما را با قلبهایمان به امتحان مى كشد. اگر قلبهامان را سكه هاى قلب ، نستانده باشند، اگر هنوز در شبانگاهان آدینه روز ، از پس انتظارى ، انگار كه ابدى ، اندوهى چنگ بر جانمان مى اندازد و هراس مرگ قبل از ظهور ، روحمان را مى افسرد...

مولاى فان ادركنى الموت قبل ظهورك فانى اتوسل بك وبابائك الطاهرین الى الله تعالى.


و چه گواراست انتظارى از این سان در ركاب ولى فقیه زمان، و چه زیباست...

 



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |
خطا کردیم ما ، در بندگی ها
چه باید کرد با شرمندگی ها
بدون تو گذشت این زندگانی
چه خیری بود در این زندگانی ها

موسی بن سیار می گوید :" همراه با امام رضا (ع) به دروازه شهر طوس رسیدیم . صدای گریه ای شنیدم و در جستجوی آن بر آمدم . در آنجا جنازه ای بود . ناگهان امام رضا (ع) با شتاب ، از اسب پیاده شد ، به سوی جنازه رفت ، و آن را بر دوش گرفت . در آن حال به سوی ما آمد و فرمود : "ای موسی بن سیار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع کند ، از گناهان خود بیرون می رود ، همچون روزی که از مادر زاده شود ، در حالی که هیچ گناهی بر او نیست ."

مردم جنازه را کنار قبر بر زمین نهادند. مولایم مردم را کنار زد ، پیش جنازه نشست، دست بر سینه او نهاد، و فرمود: "ای فلان بن فلان! مژده باد تو را به بهشت، که از این ساعت بر تو ترسی نیست."

از امام(ع) پرسیدم:"فدایت گردم، آیا این مردم را می شناسی ؟ چون اینجا سرزمینی است که تا کنون بر آن قدم ننهاده بودید !" حضرت فرمود:

"ای موسی بن سیار! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان مان ، هر صبح و شام بر ما امامان عرضه می شود . پس برای هر کوتاهی که در اعمال آنهاست ، از خداوند متعال ، گذشت از آن می خواهیم . و برای هر کار خوب و پیشرفت در برنامه های دینی ، پاداش برای صاحبش می طلبیم."(1)

اکنون جا دارد که ما ، در زمان خود ، به این سخن نورانی حضرت امام رضا (ع) بیندیشیم. از کارهای شبانه روزی خود پروا کنیم .                

از یاد نبریم کا امام عصر – عجل الله تعالی فرجه- ، فرزند برومند و وارث بحقّ مقامات و شئون حضرت رضا – علیه السلام – است . و همانند ایشان ، از تمام کردارهای ما آگاه است .از یاد نبریم که حضرت بقیه الله ارواحنافداه ، در ضمن پیامی ارزشمند برای جامعه شیعه ، می فرماید:" ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم . و هیچ چیز از اوضاع شما ، بر ما پوشیده و مخفی نیست ."(2)

به راستی ، اگر خود را در محضر مولایمان بدانیم و وقوف و نظارتش بر تک تک اعمالمان را ببینیم ، همین گونه رفتار می کنیم که تا کنون بوده است ؟ پس بکوشیم که رفتار های فردی و اجتماعی خود را ، بدان گونه قرار دهیم که خود آن حضرت در دعای ارزشمندی به ما تعلیم فرمود :
" اللهُمَ ارزُقنا توفیقَ الطّاعه و بُعدَ اَلمَعصِیه وَ..."(3)

"خدایا روزی فرما به ما توفیق طاعت و دوری از معصیت و ..."

بدان امید که در تمام مراحل زندگانی ، این دعای شریف را سرمشق خود قرار دهیم ، و با عمل به آن ، همواره مولایمان را شاد و مسرور سازیم . ان شاء الله.




منابع:
1 – مکیال المکارم ، ج1، ص121
2 – فَاِنّا نُحیطُ علماً بانبائکُم ، وَلایعزُبُ عنّا شی ءٌ مِن اَخبارِکُم . کلمه الامام المهدی – علیه السلام – ص 190 و 191 .
3 – مفاتیح الجنان ، دعای امام زمان – علیه السلام - .



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |

نمی دانم چه خطابت کنم؟ بهار، حضور، وعده عشق، پایان انتظار، قائم زمان یا اصلاً خود خودِ عشق؛ پس سلام، سلامی با یک دنیا انتظار و نیاز، یک بغل احساس پاک با تو بودن. سلام بر تو ای عشق جاودان، سلام بر تو که هم امامی و هم تمامی. امام عشق ما و تمام عشق ما. پاک و ساده بگویم: در انتظارم. در انتظار حضورت، ورودت و عبورت.می دانم؛ می دانم که تو اینجایی؛ تو غایب از نظر و حاضر در دلی.

تو، همیشه، همه جا و در همه حال در کنار من در جایی که عشق را می سازد و می نگارد، جایی که فقط و فقط در یچه عشق توست؛ حضور داری.تو در قلب منی و عشق تو در رگهایم جریان دارد و تنها نیاز دیدار توست که هر لحظه مرا می سوزاند. هر لحظه، هر روز، عشق تو، سیل اشک را به قصد شکست سدّ چشمانم، در آرزو و نیاز دیدار تو جاری می سازد، هر روز که می گذرد بیشتر و بیشتر احساس می کنم که انتظارت را می کشم.

انتظاری به همراه یک دنیا دلواپسی و نیاز.با خود می گویم اگر تو بیایی، اگر تو با یک لشکر از عشق بیایی و من نباشم چه؟ اگر من باشم؛ ولی مرا از عاشقان خود نخوانی چه؟ اگر در رکاب تو گام بر ندارم، چه؟ آه، نه، می دانم، می دانم که در انتظار تو بودن و در رکاب عشق تو بودن، شایسته هر کسی نیست. در سایه تو بودن پروانه شدن می خواهد.

برای دیدن اندازه اصلی عکس بر روی آن کلیک کنید .

می دانم که حتی دلواپس تو بودن هم لیاقت می خواهد؛ ولی می دانم که اگر تو بخواهی می شود. اگر تو بخواهی یک دنیا قیام خواهد کرد. یک دنیا در رکابت خواهد آمد. بیا و مرا هم در خیل سپاه عاشقان خود در گوشه ای جا بده.
مرا که یک عمر است دلواپس حضورت بوده ام، دلواپس و لبریز از هیجان لحظه ای که تو می آیی. توئی که پاسخ نیاز نیازمندانی هستی.تو می آیی و دنیا را با عشق و حضورت سبز و نورانی می سازی.می دانم که تو در دل تک تک عاشقان پرچم سبزت حضور داری. تو دعای سبز و عاشقانه نیمه شب آنها را می شنوی؛ تو گریه و نیازهایشان را می بینی. تو می دانی که یک دنیا چشم نیازمند سالهاست چشم انتظارت است؛ می دانی که دستانی هستند که روزها و شب ها، رو به آسمان، پاک و صادقانه تو را طلب می کنند و قلبهایی هستند که زیر بار ظلم و ستم به امید و پشتوانه حضور تو زنده اند و می تپند.
می دانی که شبی سیاه، غربتی تیره را بر پاکی وجود تک تک عاشقانت چیره ساخته.می دانی که چنگالهای قفس استکبار، سالهاست قناری عشقمان را در هجوم سرد بی تو بودن زندانی کرده. تو حاضر و ناظری و ما همه در انتظار روزی هستیم که تو بیایی و ما در رکاب تو، بر غربت تلخ شب حمله ور شویم. تا سایه سرد و تیره دشمن را - که سالهاست از پس و پیش، گوشه و کنار، هر لحظه و هر جا که توانسته بر سر ما افتاده - با آفتاب وجودت بسوزانی.

وقتی تو بیایی دیگر غم جرأت گریه هم ندارد؛ شب و روز یکی می شود و دنیا یکسره در قیام قیامت فرو می رود. وقتی تو بیایی تمام شکوفه های یاس گل می کند. دیگر هیچ پنجره ای رو به آفتاب بسته نیست. پیچکها سر به فلک می کشند و آیینه ای که سالهاست غبار نیاز را بر چهره دارد، صادق و شفاف می شود. آن روز اگر من نباشم عشق هست آن روز دیگر غروبی وجود ندارد که دل ما نیازمندان کویت در تپش فروکش کردن آفتاب بگیرد و مجبور باشیم در انتظار طلوعی دیگر، یک شب طولانی و تیره را تحمل کنیم.

انتظار بی رحمانه شقایقها را پر پر می کند و ثانیه ها را می کشد و من در این میان منتظرم. منتظر انتهای نامتناهی تنهائی هایم. من منتظر حضور آبی آسمانم، و منتظر باران، باران رحمت تو. بیا و ببین که چگونه چشمان من و دستان پنجره و سبزی پیچک سالهاست در انتظار تو، در هم گره خورده ایم. ببین که سرخی افق، دیگر سیاه شده و تو هنوز هم نیامده ای.
بیا و ببین که من مانده ام و یک دنیا حرف و احساس و تا تو نیایی من و پنجره و پیچک در انتظاریم؛ انتظار شیرین با تو بودن!

پس دعا کن و نظری به حال ما فکن که زنده باشیم و عاشق، تا در روزی که تو می آیی؛ ما عاشقانه و استوار در رکابت و در سایه پرچم سبز و جهانیت باشیم.



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |
گاهی «غریب» به کسی اطلاق می شود که از یادها رفته است؛ یعنی آن چنان که شایسته ی اوست از او یاد نمی شود.این معنا از غربت، در مقابل «ذکر» است که گاهی قلبی و گاه، زبانی است. پس فراموش شدن قلبی یا زبانی منشأ غربت به معنای دوم می باشد. اگر ولیّ نعمت از نظر قلبی مورد بی توجّهی قرار گیرد و یاد او از دل ها محو شود، در حققیت، شکر قلبی نسبت به او انجام نپذیرفته است و از همین جهت، غریب می باشد؛ چون در دل، «از یاد رفته» است. از طرفی اگر معرفت قلبی بر زبان جاری نگردد، در انجام وظیفه ی شکر زبانی منعم، کوتاهی شده است و از این جهت هم می توان او را غریب دانست؛ چون آن چنان که باید و شاید از او یاد نمی شود و عملاً از یاد رفته ی زبانی است. ذکر زبانی برخاسته از معرفت و ذکر قلبی است امّا خود، زمینه ی معرفت و ذکر قلبی را در کسانی فراهم می سازد که از شناخت منعم محروم هستند و همین معرفت، زمینه ی یاد کردن قلبی و زبانی را در آنان نیز به وجود می آورد.


البتّه یاد کردن از هر کس باید متناسب با سطح او و در حدّ مقام و موقعیّت او باشد، در غیر این صورت به غربت او می انجامد. به عنوان مثال، برای ادای حقّ عالم یا فقیه باید در هنگام سخن گفتن از احکام شرعی یادی از آن فقیه به میان آید و اگر از همه ی فقها یاد کنند و اصلاً نامی از آن عالم نبرند، می توان گفت آن عالم فقیه «از یاد رفته» و «غریب» است. حال اگر این فقیه در پزشکی هم سرآمد باشد، در هنگام بحث علمی در پزشکی هم باید از او یاد شود. پس تعدّد یاد کردن در افراد مختلف، متناسب با کمالات آنها، متفاوت خواهد بود.ذکر هر نعمتی کاملاً بستگی به ویژگی های آن دارد. هر چه نعمتی بزرگ تر و فراگیرتر و نیاز انسان ها به آن بیشتر باشد، انتظار می رود که در دفعات بیشتر و به مناسبت های گوناگون از آن با قلب و زبان یاد شود و هر قدر در این امر کوتاهی شود، به همان اندازه آن نعمت از یادها می رود و «غریب» می ماند.

چگونگی یاد کردن ها از نظر کیفی نیز متفاوت هستند. گاهی انسان وقتی از نعمتی یاد می کند، با تمام وجود تحت تأثیر آن قرار دارد؛ به طوری که با تذکر خویش، شنوندگان را نیز متأثر می سازد. در واقع، گوینده به تناسب معرفت و محبّت خویش گاه خیلی شدید و با حرارت و گاه به صورت عادی و سطحی یاد او را در خاطر می آورد یا به زبان جاری می کند.از طرف دیگر، ذکر قلبی و زبانی انواع مختلف دارد؛ از جمله سرودن شعر، تألیف کتاب و مقاله، برگزاری مسابقه و... گاهی ممکن است در دل از او یاد کند، برایش دلتنگ شود، از داشتن چنین محبوبی شاد گردد و... به هر حال با دل و زبان، به روش ها و انواع مختلف می توان از نعمتی یاد کرد.

چگونگی یاد کردن امام عصر علیه السّلام
امام زمان علیه السّلام، نعمتی هستند که جایگزین ندارند و خلأ ناشی از عدم شناخت ایشان به هیچ صورتی پر نمی شود. بنابراین، انسان عاقل و فهمیده، به هر بهانه ای از امام زمان خویش یاد می کند و می کوشد که ایشان را فراموش نکند. البتّه اگر ولیّ نعمت در قلب انسان جای داشته باشد و دل، سراپرده ی محبّت او باشد، هیچ گاه به دست فراموشی سپرده نمی شود و انسان به صور مختلف از او یاد می کند.

امام عصر علیه السّلام به خواست خداوند متعال، ولیّ نعمت اصلی همه ی مخلوقات هستند، پس بیشترین حق را بر آنها دارند و باید از جهت کمّ و کیف و نوع و... در بالاترین سطح ممکن از ایشان یاد شود؛ و از آن جا که ایشان واسطه ی هر نعمتی هستند هرگاه که الحمدللّه می گوییم باید به قلب و زبان از حضرت بقیّه اللّه اروحنا له الفداء هم قدردانی کنیم و اگر خداوند مورد حمد قرار گیرد امّا امام، مشکور نگردد، در حقیقت، شکر خداهم ادا نشده است.حال با دقّت بررسی کنیم: آیا امام عصر علیه السّلام را در هر نعمتی که داریم و هر نقمتی که نداریم مورد شکر قرار می دهیم؟! هیچ وقت شده بگوییم یا صاحب الزمان از شما متشکّرم هستیم که ما را حفظ فرمودید، به ما سلامتی دادید، فرزند سالم عطا کردید و در مقابل، از هزاران بیماری و گرفتاری جلوگیری کردید؟! آیا به فرزندان خود یاد داده ایم که قبل از تشکّر از پدر و مادر، شکر امام زمان را به جای آورند؟! باید بدانیم که اگر شکر ایادی نعمت ادا نشود، شکر خدا هم تحقق نیافته است. اگر امام عصر علیه السّلام یاد نشوند، در واقع خدای متعال مورد کفران قرار گرفته است.



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |

به نام حضرت دوست، که هر دلی در هوای اوست. او که آفرینش مان را با آدم آغازید و هدایتمان را خود بر عهده گرفت. چون از فراقش نالیدیم، به سوی خود فراخواندمان و چون از ظلم شکوه بردیم، به مهدی بشارتمان داد.و سلام بر مهدی و مشتاقان روی مهدی و عاشقان کوی مهدی.

مولای من!
خورشید پیش از تاریکی زمین نور فشانده بود و آب قبل از تشنگی من در زلالی خود غنوده بود. و تو بودی، پیش از آنکه من به جستجویت برآیم. این نیاز من نبود که تو را آفرید، بلکه این وجود تو بود که من فراق را حس کردم.

مولای من! پای من گرچه در بند زمین، اما دلم در هوای توست.

مولای من!
از ورای زمان و مکان تو را می جویم. هرچند که تو با منی مانند حضور نور، هوا و آب; اما خوشا روزی که هلال رخسار حضور تو بدر کامل گردد.زمین اگرچه گرد خورشید می چرخد اما روح آن در جستجوی مداری است که گرد تو می گردد. و زمان هرچند دیری است که از مبدا خود پای به راه نهاده، اما همچنان منتظر روزی است که تو از افق نمایان گردی. و انسان هرچند خسته، اما مشتاق و بی تاب تو است.

برای دیدن اندازه اصلی عکس بر روی آن کلیک کنید .

مولای من! امتهای پیامبران الهی چون رمه هایی بی چوپان در چنگال گرگها گرفتار آمده اند، و دیوان خون آشام در لباس چوپان بر چهره آنان چنگ می سایند و به غارت آنان مشغولند.

مولای من!
هر مظلومی که در زیر چکمه ستمکاری جان می سپارد نام تو بر لب دارد و تنها تویی که فریاد رسی و بس.

مولای من! نه تنها در زمین که در بهشت نیز بی هدایت تو اسیر شیطان گشتم. از همان روز که عطش کمال در فطرتم نهادند، دریافتم که پای عقل در این وادی پر خار، عاجز از هدایت من است.و امروز، که من تنها با تکیه بر عقل خود به فرمانروایی زمین برخاسته ام از هر زمان ناتوان ترم.امروز که رخسار زمین از هر زمان آراسته تر است، قلب زمین تیره تر و به خون نشسته تر از همیشه است.امروز که همه مدعیان رهبری زمین از آزادی دم می زنند، من از همیشه در بندترم. و امروز که مدافعان حقوق من بی شمارند، من محروم تر از هر زمانم.امروز که تمامی اندیشه های بشری به بار نشسته است، رنج فقدان اندیشه مبتنی بر قرآن که تو تجسم آن هستی از هر زمان جانکاه تر است.

مولای من! نخستین لحظه ای را که نام مبارک تو از سر نیاز و عشق بر زبانم نشست، به یاد نمی آورم; اما قدیمی ترین آن به زمان قابیل برمی گردد، و به لحظه ای که آهنگ قتل مرا در سر پروراند.من دردمندانه از دست نیالودن به خون برادر سخن گفتم و دادخواهی را به تو وا نهادم. من در زمان جاری بودم، و تو در بستر فکر من ماوا داشتی. هرجا حق و عدالت در معرض تجاوز و ستم قرار گرفت، من ردای مقاومت بر تن نموده و بر پیشانی بند اندیشه ام «یا مهدی » را حک می کردم.
ای ناب ترین اندیشه راهنمای من به سوی کمال،ای رهاننده من از بندهای اسارت زمان،ای مدافع راستین تمامی حقوق من و ای فریاد رس مظلومان بر خون نشسته،من در اندیشه توام.

اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 21:6 | نویسنده : عرفان |

به نام حضرت دوست، که هر دلی در هوای اوست. او که آفرینش مان را با آدم آغازید و هدایتمان را خود بر عهده گرفت. چون از فراقش نالیدیم، به سوی خود فراخواندمان و چون از ظلم شکوه بردیم، به مهدی بشارتمان داد.و سلام بر مهدی و مشتاقان روی مهدی و عاشقان کوی مهدی.

مولای من! 
خورشید پیش از تاریکی زمین نور فشانده بود و آب قبل از تشنگی من در زلالی خود غنوده بود. و تو بودی، پیش از آنکه من به جستجویت برآیم. این نیاز من نبود که تو را آفرید، بلکه این وجود تو بود که من فراق را حس کردم.

مولای من! پای من گرچه در بند زمین، اما دلم در هوای توست.

مولای من! 
از ورای زمان و مکان تو را می جویم. هرچند که تو با منی مانند حضور نور، هوا و آب; اما خوشا روزی که هلال رخسار حضور تو بدر کامل گردد.زمین اگرچه گرد خورشید می چرخد اما روح آن در جستجوی مداری است که گرد تو می گردد. و زمان هرچند دیری است که از مبدا خود پای به راه نهاده، اما همچنان منتظر روزی است که تو از افق نمایان گردی. و انسان هرچند خسته، اما مشتاق و بی تاب تو است.

برای دیدن اندازه اصلی عکس بر روی آن کلیک کنید .

مولای من! امتهای پیامبران الهی چون رمه هایی بی چوپان در چنگال گرگها گرفتار آمده اند، و دیوان خون آشام در لباس چوپان بر چهره آنان چنگ می سایند و به غارت آنان مشغولند.

مولای من! 
هر مظلومی که در زیر چکمه ستمکاری جان می سپارد نام تو بر لب دارد و تنها تویی که فریاد رسی و بس.

مولای من! نه تنها در زمین که در بهشت نیز بی هدایت تو اسیر شیطان گشتم. از همان روز که عطش کمال در فطرتم نهادند، دریافتم که پای عقل در این وادی پر خار، عاجز از هدایت من است.و امروز، که من تنها با تکیه بر عقل خود به فرمانروایی زمین برخاسته ام از هر زمان ناتوان ترم.امروز که رخسار زمین از هر زمان آراسته تر است، قلب زمین تیره تر و به خون نشسته تر از همیشه است.امروز که همه مدعیان رهبری زمین از آزادی دم می زنند، من از همیشه در بندترم. و امروز که مدافعان حقوق من بی شمارند، من محروم تر از هر زمانم.امروز که تمامی اندیشه های بشری به بار نشسته است، رنج فقدان اندیشه مبتنی بر قرآن که تو تجسم آن هستی از هر زمان جانکاه تر است.

مولای من! نخستین لحظه ای را که نام مبارک تو از سر نیاز و عشق بر زبانم نشست، به یاد نمی آورم; اما قدیمی ترین آن به زمان قابیل برمی گردد، و به لحظه ای که آهنگ قتل مرا در سر پروراند.من دردمندانه از دست نیالودن به خون برادر سخن گفتم و دادخواهی را به تو وا نهادم. من در زمان جاری بودم، و تو در بستر فکر من ماوا داشتی. هرجا حق و عدالت در معرض تجاوز و ستم قرار گرفت، من ردای مقاومت بر تن نموده و بر پیشانی بند اندیشه ام «یا مهدی » را حک می کردم. 
ای ناب ترین اندیشه راهنمای من به سوی کمال،ای رهاننده من از بندهای اسارت زمان،ای مدافع راستین تمامی حقوق من و ای فریاد رس مظلومان بر خون نشسته،من در اندیشه توام.

اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة



تاريخ : 13 شهريور 1393برچسب:, | 19:23 | نویسنده : عرفان |